خيابان ها
از پرسه هاى بيهوده ى من
خسته شده اند...
و دستمال ها
از گريه هاى گاه و بيگاه من
به ستوه آمده اند...
آينه هم
از تلخى نگاهم
شكست...
اما تو چرا از ناله هاى دلتنگى من
دلت هنوز هم سنگ است؟؟؟؟
این نظر توسط تنها در تاریخ 1391/2/21/4 و 0:23 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
ایـنـجــــا دخـتـرکـــی در آیـنــه ایـسـتـاده کـه از تـمــام دنـیــا فـقـط لـحـظـه ای بــودنِ تـصــویـری را مـی خــواهـد کـه از پـشـت عــرضِ شــانه هـایــش را در بـر گـرفـتـه بـاشــد . . |